علی سیاهکلاه مشاوری پیشرو در صنعت آموزش آنلاین و توسعه کسبوکار است.
شاید برای فرد خجالتی و درونگرایی مثل من، تصور اینکه روزی صاحب چند کسبوکار بینالمللی و داخلی باشم، بیشتر شبیه یک خواب بود، اما حالا که به عقب برمیگردم، میبینم که شاید همین ویژگیها من را به سمت مسیری پر از فراز و نشیب و موفقیتآمیز در دنیای کسبوکار هل داد.
یادم میآید که آن زمان یعنی اوایل سال 90 و بعد از دوران مدرسه، انگیزهای درونی باعث شد تا به سمت داشتن کسبوکار بروم. من هیچ مهارت مناسبی که به درد کسب درآمد بخورد، نداشتم. به همین خاطر در همان اول راه سعی کردم تا چند مهارت کاربردی و پرطرفدار یاد بگیرم؛ مثل زبان انگلیسی، فتوشاپ و بازاریابی.
همان زمان فکر کردم شاید کار هوشمندانهتر برای معرفی محصول، داشتن سایت باشد، ولی از طراحی سایت چیزی نمیدانستم. به همین خاطر به سمت یادگرفتن مهارت طراحی سایت وردپرسی رفتم. آن موقع هنوز آموزشهای ویدئویی طراحی سایت وجود نداشت و من از فایلهای پی دی افی یادگرفتم که چطور یک سایت ساده،کاربردی و فروشگاهی طراحی کنم. از همینجا مسیر من کمکم به سمت حرفهای شدن در دنیای فریلنسری پیش رفت.
بعد از طراحی سایت فروش تجهیزات پزشکی، افراد زیادی از آن خوششان آمد و میخواستند برای محصولات و خدمات آنها هم سایت طراحی کنم. کمکم به این نتیجه رسیدم که مقدار دستمزدی که بابت فریلنسری با طراحی سایت میگرفتم خیلی بیشتر از بازاریابی درصدی برای کمربند طبی بود.
با تجربهای که از بازایابی تجهیزات پزشکی و طراحی سایتهای مختلف به دست آورده بودم، در سال 92 به این فکر افتادم که چرا با استفاده از نیاز بازار و تواناییهایی که دارم، کسبوکار حرفهای مخصوص خود را راه نندازم. کار فروش کمربند را رها کردم و جرقه راهاندازی «زبان آبی» در ذهنم زده شد. اما چطور؟
زمانی که مشغول یادگیری مهارت زبان انگلیسی بودم، به این نتیجه رسیدم که هیچ آموزشگاه و متدی در ایران، زبان را به شکل کاربردی به افراد یاد نمیدهد به همین خاطر سعی کردم با استفاده از روشهای شخصیای که مهارت زبانم را کامل کرده بودم، موسسه آموزش مجازی زبانی را راهاندازی کنم که روی مکالمه تمرکز میکرد.
اسم این موسسه «زبان آبی» بود. خوشبختانه پکیجهای زبان آبی، خیلی زود جای پای خود را در بازار آموزش زبان محکم کرد، اما ذهن من دیگر به این راضی نمیشد که خودم صفر تا صد پروژههایی که به سمتم میآمد را پیش ببرم.
در سال 93 تصمیم گرفتم که کمکم، فقط مدیریت پروژههایی که داشتم را به عهده بگیرم و بقیه کارها را برونسپاری کنم یا تیمی کوچک تشکیل دهم که آنها پروژهها را انجام بدهند. این شد که برای اولین بار آژانس برندینگ کوچکی را به اسم «نگاراد» تشکیل دادم که پروژههای گرافیکی و عکاسی کسبوکارهای دیگر را انجام میداد.
اولین پروژهای که با تیمم گرفتم طراحی کاتالوگ و عکاسی از یک آزمایشگاه در خیابان مطهری بود. با انجام آن پروژه سودی 70 درصدی به مجموعه کوچک ما رسید. آن اتفاق برای من این معنی را داشت که میتوانم روی گرفتن این شکل از پروژهها حساب بیشتری باز کنم. از سال 93 تا 95 با آژانس نگاراد بیشتر 100 پروژه تبلیغاتی موفق را با معتبرترین برندها جلو بردم.
در سال 95 اتفاقی جالب برایم افتاد. از اعضای شرکتی که قبلا برایشان کمربند طبی میفروختم پیشنهاد همکاری گرفتم. اما اینبار نه به عنوان فروشنده، بلکه به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره و سهامدار شرکت واردات تجهیزات پزشکی که قرار شد سلام طب نام بگیرد. تا سال 97 تمام تمرکز من روی پیش بردن اهداف شرکتهای نگاراد و سلام طب بود.
خیلی از افراد فکر میکنند که مسیر حرفهای وکاری من فقط سیر سعودی داشته، اما اصلا اینطور نیست. من هم مثل هر فرد دیگری فراز و نشیبهای خودم را داشتم و اتفاقا در راهی که داشتم شکستهای سنگینی خوردم.
یکی از شکستهای بزرگ من تصمیم به سرمایهگذاری سنگین روی دو کسبوکار فروشگاه لباس اینترنتی ووچه و اپلیکیشن زبان آبی در سال 96 بود. پکیجهای زبان آبی به خوبی فروش میرفت اما اپلیکیشن آن به اندازه پکیجها طرفدار نداشت. فروشگاه لباس ووچه هم بعد از مدت زمان کوتاهی شکست خورد و ضرر مالی سنگینی به من زد، اما من سعی کردم که از هر دوی این شکستها برای ادامه مسیرم درس بگیرم.
در ادامه راه اتفاقهای تلختری هم افتاد سال 97 بود که قیمت دلار چند برابر شد و روی تمام کسبوکارها تاثیر منفی گذاشت. همان موقع یکی از اعضای تیم نگاراد به فکر مهاجرت به آمریکا افتاد و پیشنهاد داد که به جای پروژههای داخلی، پروژههای خارجی بگیریم و درآمد ارزی داشته باشیم.
ایده خوبی بود اما مطمئن نبودم این ایده واقعا به عمل هم میرسد یا نه. تا اینکه اولین پروژه دلاری را با عدد 50 دلار قبول کردم. این عدد اصلا زیاد نبود، اما هدفم این بود که راه درآمد ارزی را به هر قیمتی که بود برای خودم باز کنم. همین پروژههای کوچک 50 و 100 دلاری کمکم به پروژههای چند هزا ردلاری تبدیل شد.
بعد از مهاجرت شریکم به آمریکا در سال 97، شرکت Noex media را در کالیفرنیا راهاندازی کردیم. Noex media در شروع فعالیتش، خدمات گرافیکی و برندینگ ارائه میداد. تازه همان موقع بود که کاملا درک کردم چه قدر بهدستآوردن درآمد ارزی از چیزی که فکر میکردم سادهتر بود و باعث میشد که دغدغه بالا رفتن قیمت ارز را نداشته باشم. من و اعضای تیمم در Noex media بیشتر از 200 پروژه موفق بینالمللی را انجام دادیم. اما در ادامه و در سال 98 متاسفانه سروکله کرونا پیدا شد.
با آمدن کرونا تمام پروژههای تبلیغاتی نگاراد کنسل شد، همان طور که گفتم شرکت سلامطب تجهیزات پزشکی وارد میکرد، اما به دلیل اینکه تجهیزات مربوط به کرونا را نداشت هیچ سفارش جدیدی نگرفت. Noex media هم به چالش خورد؛ بیشتر پروژههایی که Noex media میگرفت از طرف باشگاههای ورزشی آمریکایی بود، اما تمام باشگاهها در دوران کرونا تعطیل شده بودند در نتیجه هیچ پروژه جدیدی به سمت ما نمیآمد. با ادامه کرونا چراغهای آژانس مارکتینگ نگاراد هم کمکم خاموش شد.
بازهم به چالش خورده بودم اما مطمئن بودم یک راه برای ادامه مسیرم پیدا میکنم. در اواخر سال 98 یکی از دوستانم به من پیشنهاد داد که از تجربههایی که در مسیر کسب درآمد ارزی به دست آورده بودم، وبینار برگزار کنم. زیرا افراد زیادی دغدغه کسب درآمد ارزی را داشتند. همیشه دوست داشتم که تجربه خودم را در اختیار بقیه بگذارم پس از این پیشنهاد استقبال کردم و به فکر راهاندازی شکلی از آکادمی افتادم که کسب درآمد دلاری را به شیوه عملیاتی و بدون رویا فروشی به دیگران یاد میداد.
بعد از اولین وبیناری که برگزار
کردم 100 نفر در کلاسهای کسب درآمد دلاری شرکت کردند. باورم نمیشد که استقبال از این دوره انقدر زیاد باشد. این شد که آکادمی سیاهکلاه تا امروز به برگزاری وبینار و دورههای مربوط به کسب درآمد دلاری مشغول است.
این بار در ونکوور در ادامه مسیر یکی از شرکای من در Noex media به نام عادل نیروشک عزیز پیشنهاد تاسیس آژانس برندینگ دیگری را به اسم Adex branding در شهر ونکوور کانادا به من داد. این آژانس از سال 99 در زمینه ایجاد، بهبود و تقویت برندها فعالیت میکند.
با آرامتر شدن اوضاع کرونا و در ادامه مسیر آژانس Noex media، بسیاری از افراد خارجی از ما میپرسیدند که با چه استراتژیای پیش میرویم که مشتریهای زیادی در این آژانس داریم. همین پرسشها باعث شد که تصمیم بگیرم تجربههایی که داشتم را این بار در سطح بینالمللی به افراد ارائه کنم. به همین خاطر آژانس کوچینگ Noex consulting را راهاندازی کردم. این آژانس از سال 1400 به افراد مختلف و از کشورهای مختلف، به شکل کاملا اختصاصی مشاوره توسعه کسبوکار میدهد.
این مسیر باز هم ادامه دارد
از سال 1400 تا امروز یعنی سال 1402 تمرکز اصلی من روی کسبوکارهای آکادمی سیاهکلاه، Noex media،
Adex branding و Noex consulting است. اما در آینده قصد دارم تا اکوسیستمی را پایهگذاری کنم که به افراد کمک میکند در آکادمی سیاهکلاه آموزش ببینند و با واسطه و مشارکت آن پروژههای دلاری دریافت کنند. هدف غایی من از راهاندازی این اکوسیستم این است که در دهه آینده به رقیبی سرسخت برای پلتفرمهای فریلنسری جهان مثل آپورک تبدیل شود.
علی سیاهکلاه مدافع صریح موفقیت در فریلنسری است، اولاً در کسب و کار برنده شدن به معنای شکست دادن دیگران نیست – برنده شدن یعنی بهتر، طولانیتر بازی کردن و ماندن در بازی.
امروز او مجموعه ای از مشاغل را مدیریت می کند که جهان را هوشمندتر، شادتر و سالم تر می کند. اگر کسبوکاری را اداره میکنید که برای دنیا خوب است و برای مردم خوب است، بینش فوقالعادهای از برنامه انتشار تفسیر، سخنرانی، مقاله و پادکست او دریافت خواهید کرد. اگر به پارتن علاقه دارید
بزرگترین کمک من به شما رشد بیزینس
شماست تا بتوانید فروشتان را
افزایش دهید.